بهترین اشعار برای تو که نیستی
به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی. به چه دل خوش کردی؟ تکاندن برف از شانه های آدم برفی
با میلاد تو آغاز شده و برگهای تقویم تنها دیوارهایی فرضی است که فاصله را یادآوری می کنند تا باور کنیم بی آغوش عشق افسانه ای بیش نیست اما حالا که دوباره میلاد توست بیا با هم دیوانگی کنیم مثلا من ماه را جای تو می بوسم و تو با قاصدکی برای چشمانم لبخند بفرست بعد با هم به ریش تقویم و دیوارهایش میخندیم تنها خدا می داند هر بار که می خندی دیوارها کابوس آوار می بینند گیلدا ایازی مادربزرگ می گفت رد پای عشق را دنبال كنی ميرسی آخر دنيا - نوك كوه قاف به شهری كه همه آدمهايش خوشبختند ¤¤¤ رد پای عشق را دنبال می كنم اما انگار آخرش به آسمان رسيده ¤¤¤ خوب شد مادربزرگ ديگر نيست تا ببيند شهر خوشبختی را به آسمان برده اند و ديگر هيچ جای زمين هيچ آدم خوشبختی نيست حتی نوك كوه قاف ¤¤¤ اين روزها سخت مشغولم دنبال كسی می گردم كه پرواز بلد باشد ¤¤¤ گیلدا ایازی
برچسبها: گیلدا ایازی
برچسبها: گیلدا ایازی