بهترین اشعار برای تو که نیستی
به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی. به چه دل خوش کردی؟ تکاندن برف از شانه های آدم برفی
در این دنیا تک و تنها شدم من گیاهی در دل صحرا شدم من چو مجنونی که از مردم گریزد شتابان در پی لیلا شدم من چه بی اثر می خندم چه بی ثمر می گریم به ناکامی چرا رسوا شدم من چرا عاشق چرا شیدا شدم من من آن دیرآشنا را می شناسم من آن شیرین ادا را می شناسم محبت بین ما کار خدا بود از این جا من خدا را می شناسم خوشا روزی که این دنیا سرآید قیامت با قیامِ محشر آید بگیرم دامن عدل الهی بپرسم کام عاشق کی برآید چه بی اثر می خندم چه بی ثمر می گریم به ناکامی چرا رسوا شدم من چرا عاشق چرا شیدا شدم من به ناکامی چرا رسوا شدم من چرا عاشق چرا شیدا شدم من رحیم معینی کرمانشاهی
برچسبها: رحیم معینی کرمانشاهی