بهترین اشعار برای تو که نیستی
به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی. به چه دل خوش کردی؟ تکاندن برف از شانه های آدم برفی
از كجا می آید این آوای دوست؟ گر ز سیم است این صدای نازنین خود چگونه می زند هیهای دوست؟ از چه چوبی آید این بیدادها ؟ می كند عریان چرا سیمای دوست؟ این مگر سیم و زر است كز قدرتش می كند فریاد، قدرتهای دوست؟ این مگر خوش بوی پوست آهو است كز شمیمش میرسد فهوای دوست؟ میزنی نغمه به سر، این دست نیست جای دارد سر نهم در پای دوست این نی داود از عشق آمده بر سرِ چه می كنی دعوای دوست؟ پرویز نی داوود
برچسبها: پرویز نی داوود