بهترین اشعار برای تو که نیستی
به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی. به چه دل خوش کردی؟ تکاندن برف از شانه های آدم برفی
بوسه ی اوست که چون مُهر به پیشانی ماست شادمانیم که در سنگدلی چون دیوار باز هم پنجره ای در دل سیمانی ماست موج با تجربه ی صخره به دریا برگشت کمترین فایده ی عشق، پشیمانی ماست خانه ای بر سر خود ریخته ایم اما عشق همچنان منتظر لحظه ی ویرانی ماست باد پیغام رسان من و او خواهد ماند گرچه خود بی خبر از بوسه ی پنهانی ماست فاضل نظری باز آ که شب بدون تو فردا نمی شود قفل دری که بین من و دست های توست در غایت سیاهی شب وا نمی شود ورد من است نام تو هر چند گفته اند شیرین دهن به گفتن حلوا نمی شود عشق من و تو قصه ی تلخ مصیبت است می خواهم از تو بگسلم اما نمی شود ای مرگ همتی که دل دردمند من دیگر به هیچ روی مداوا نمی شود آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم احساس سوختن به تماشا نمی شود قلبی که همچو مشعل نم دیده شد خموش دیگر به هیچ بارقه گیرا نمی شود درد مرا ز چهره ی خاموش کس نخواند چون شعر نا سروده که معنا نمی شود باید ز هم گسست قیود زمانه را با کار روزگار مدارا نمی شود عباس خیرآبادی نیشابور سال 1352 خانه ام وقتی که میایی تمامش مال تو هر چـه دارم غیر تنهایی تمامش مال تو صد دو بیتی، صد غزل دارم و حتی یک بغل شعر های خوب نیمایی تمامش مال تو ضرب و آهنگ غزلهایم صدای پای توست این صدای پای رویایی تمامش مال تو وسعت آرام اقیانوس آرام دلم ای پری خوب دریایی تمامش مال تو خوب یادم هست گفتی عشق، یک بخش است بخش کردم، عشق یک بخشی تمامش مال تو عشق من عشق زمینی نیست باور کن عزیز عشقم این عشق اهورایی تمامش مال تو باز هم بیت بد پایان شعرم مال من بیت های خوب بالایی تمامش مال تو....!!! ابراهیم بوالحسنی پ ن: متاسفانه این شعر را به اشتباه در فضای مجازی به نام "احمدرضا نصیری" ثبت شده بود و متعاقبا این سامانه نیز به اشتباه افتاد لذا از جناب ابوالحسنی عزیز عذرخواهی می نماییم.
برچسبها: فاضل نظری
برچسبها: عباس خیرآبادی
برچسبها: احمدرضا نصیری