بهترین اشعار برای تو که نیستی
به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی. به چه دل خوش کردی؟ تکاندن برف از شانه های آدم برفی
راه نیست شب نیست ماه نیست نه روز و نه آفتاب ، ما بیرون ِ زمان ایستاده ایم با دشنه ی تلخی در گُرده هایمان . هیچ کس با هیچ کس سخن نمی گوید که خاموشی به هزار زبان در سخن است . در مُردهگان ِ خویش نظر می بندیم با طرح ِ خندهیی، و نوبت ِ خود را انتظار می کشیم بی هیچ خندهیی ! احمد شاملو
برچسبها: احمد شاملو