بهترین اشعار برای تو که نیستی
به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی. به چه دل خوش کردی؟ تکاندن برف از شانه های آدم برفی
غربتِ اندوهِ بی مانند ِهمچون کوه را شانه هایم زیر این بیداد کم می آورند کاش می شد کوه باشم این غم ِ بشکوه را کاش دست مهربانی می زدود از روی لطف لایه لایه دردهایِ مبهم ِانبوه را کاشکی دریادلی با ما روایت کرده بود درد های بی شمار ِشاعری نستوه را دردهایی چون خوره خونِ غزل را می خورّد کاش می شد باز گویم دردهای روح را…! یدالله گودرزی
می کشم بر شانه هایم غربت ِاندوه را
برچسبها: یدالله گودرزی نوشته شده در ۱۳۹۴/۰۷/۲۰ساعت
14:15 توسط آدم برفی| |