بهترین اشعار برای تو که نیستی
به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی. به چه دل خوش کردی؟ تکاندن برف از شانه های آدم برفی
دلتنگ است و گوشهایم پچ پچ می کنند صدای تو را در راهرو هایش و با هر بار زنگ تلفن نمی دانم چرا دلم می ریزد و قلبم به سرعت کودکی که به سوی مادرش می تپد می دود و این احساس لعنتی که مدام مثل خوره با عقل نیم بندم درگیر است بگو من نیستم می خواهم یک دل سیر در رویای تو بخوابم فقط نمی دانم چرا تو که نیستی آسمان خیالم می گیرد و تو را کم میاورم و چون شبگرد تنهایی می شوم که خودش را می جوید تو را آدم برفی
برچسبها: آدم برفی