بهترین اشعار برای تو که نیستی
به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی. به چه دل خوش کردی؟ تکاندن برف از شانه های آدم برفی
به شوق خلوتی دگر كه روبراه كرده ای تمام هستی مرا شكنجه گاه كرده ای محله مان به يمن رفتن تو رو سپيد شد لباس اهل خانه را ولی سياه كرده ای چه روزها كه از غمت به شكوه لب گشوده ام و نا اميد گفته ام كه اشتباه كرده ای چه بارها كه گفته ام به قاب عكس كهنه ات دل مرا شكسته ای، ببين ! گناه كردهای ولی تو باز بي صدا درون قاب عكس خود فقط سكوت كرده ای فقط نگاه كرده ای عبدالجبار کاکایی
برچسبها: عبدالجبار کاکایی