بهترین اشعار برای تو که نیستی
به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی. به چه دل خوش کردی؟ تکاندن برف از شانه های آدم برفی
به درون آمدم و پنجره ها رابستم باد با شاخه در آويخته بود من در اين خانه تنها تنها غم عالم به دلم ريخته بود ناگهان حس کردم که کسي آنجا بيرون در باغ در پس پنجره ام مي گريد صبحگاهان شبنم مي چکيد از گل سيب هوشنگ ابتهاج
شب فرو مي افتاد
برچسبها: ابتهاج نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۵/۰۴ساعت
1:34 توسط آدم برفی| |