بهترین اشعار برای تو که نیستی
به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی. به چه دل خوش کردی؟ تکاندن برف از شانه های آدم برفی
كه بچه های دبستانی از بر كنند دريا كه می شنود توفانش را پشتش پنهان كند و برگ های علف نت های به هم خوردن شان را از روی صدای من بنويسند. مي خواستم ترانه یی باشم كه چشمه زمزمه ام كند آبشار با سنج و دهل بخواند. اما ترانه یی غمگينم و دريا ، غروب بچه هايش را جمع می كند كه صدايم را نشنوند. نت هايم را تمام نكرده چرا رهايم كردی ؟ شمس لنگرودی ازکتاب پنجاه و سه ترانه عاشقانه ارسالی از سارا صبای عزیز
برچسبها: شمس لنگرودی