بهترین اشعار برای تو که نیستی
به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی. به چه دل خوش کردی؟ تکاندن برف از شانه های آدم برفی
امشب تو را با عشق تنها میگذارم مانند مجنون در خیابان خیالم یک شاخه گل در راه لیلا میگذارم فواره ام ، دانم سرانجامم سقوط است اما مسیرم را به بالا میگذارم دل را برای عشق ، امشب وقف کردم کردار دنیا را به فردا میگذارم از بچگی احساس میکردم که روزی مانند مجنون سر به صحرا میگذارم امشب خودم را در غزل محبوس کردم امشب تو را با عشق تنها میگذارم اکبر امیدی
برچسبها: اکبر امیدی