بهترین اشعار برای تو که نیستی
به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی. به چه دل خوش کردی؟ تکاندن برف از شانه های آدم برفی
که این شگفت ترین نوع خویشتن داری است تمام روز، اگر بی تفاوتم ؛ اما شبم قرین شکنجه، دچار بیداری است رها کن آنچه شنیدی و دیده ای، هر چیز به جز من و تو و عشق من و تو، تکراری است مرا ببخش ! بدی کرده ام به تو، گاهی کمال عشق، جنون است و دیگرآزاری است مرا ببخش اگر لحظه هایم آبی نیست ببخش اگر نفسم، سرد و زرد و زنگاری است بهشت من ! به نسیم تبسمی دریاب جهانِ جهنم ما را، که غرق بیزاری است سهیل محمودی ارسالی از بنده عشق عزیز با وبلاگ "عشق امضای خداست" جان دهم از دوری دیر آشنایی روز و شب هر سحر نام تو را با سوز دل سر داده ام تا مگر بر تو رسد از من صدایی روز و شب عاشقانه کو به کو شهر شما را گشته ام تا بیابم شاید از تو، رد پایی روز و شب دلخوشم با خاطرات هر شب تو روزها بی تو دارم با دل خود ماجرایی روز و شب پیش رویم قاب عکسی از تو دارم ماه من روز و شب با یاد تو، دارم صفایی روز شب سهیل محمودی
برچسبها: سهیل محمودی
برچسبها: سهیل محمودی