بهترین اشعار برای تو که نیستی
به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی. به چه دل خوش کردی؟ تکاندن برف از شانه های آدم برفی
از پر پیراهن تو، پر پر و بال می شوم در شب یلدایی تو، صاحب روز می شوم صاحب تحویل شب اول سال می شوم در قفس ابری شب، ماه اسیر بوده ام با تو رهاتر از همه، ماه هلال می شوم با تو زلال می شوم، پر پر و بال می شوم شعر محال می شوم، بر این روال می شوم تا ملکوت جذبه ات، شبانه راه می روم چون که نظر کرده ی نور لایزال می شوم خاصیت سروده ها، تمام خواستن نبود برای از تو دم زدن، شعر محال می شوم جز غزل شیشه ای ام، شعر مرا سنگ بدان چون پس از این شاعر تو، بر این روال می شوم شهیار قنبری می سوزم و می سوزم، با زخم تو می سازم با هر غزل چشمت من قافیه می بازم پیش از تو فقط شعرم، معراج غرورم بود ای از همه بالاتر، اینک به تو می نازم این سفره ی خالی را تو نان غزل دادی ای پر برکت گندم، من از تو می آغازم
برچسبها: شهیار قنبری
برچسبها: شهیار قنبری
لطفا برای دیدن ادامه مطلب اینجا کلیک کنید