بهترین اشعار برای تو که نیستی
به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی. به چه دل خوش کردی؟ تکاندن برف از شانه های آدم برفی
اما میان بازوان تو امنیتی هست که ترس را زیبا می کند. لیلا کردبچه برگرفته از مجموعه کلاغمرگی آنقدر که یادمان رفته است شب مثل سیاهی موهایمان ناگهان می پرد و یک روز آنقدر صبح می شود که برای بیدار شدن دیر است ... لیلا کردبچه جایی اگر برای رفتن داشتند غربت با پوشیدن کفشهایت آغاز نمیشد لیلا کردبچه گوش هایت را کمی نزدیک دهانم بیار، دنیا دارد از شعرهای عاشقانه تهی می شود و مردم نمی دانند چگونه می شود بی هیچ واژه ای کسی را که این همه دور است این همه دوست داشت ... لیلا کردبچه
برچسبها: لیلا کردبچه
برچسبها: لیلا کردبچه
برچسبها: لیلا کردبچه
برچسبها: لیلا کردبچه