بهترین اشعار برای تو که نیستی  

به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی. به چه دل خوش کردی؟ تکاندن برف از شانه های آدم برفی

دنبال واژه ها مباش....

                        کلمات فریبمان می دهند 

وقتی اولین حرف الفبا

                     کلاه سرش برود،

                                     فاتحه کلمات را باید خواند 

 

دکتر علی شریعتی


برچسب‌ها: دکتر شریعتی
نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۷/۱۴ساعت 0:57 توسط آدم برفی| |

خدایا

به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ

بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم

و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم

بگذار تا آن را من خود انتخاب کنم

اما آنچنان که تو دوست داری

چگونه زیستن را تو به من بیاموز

چگونه مردن را من خود خواهم آموخت   

 

دکتر علی شریعتی


برچسب‌ها: دکتر شریعتی
نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۴/۱۳ساعت 0:23 توسط آدم برفی| |

خواستم بگویم، فاطمه دختر خدیجهٔ بزرگ است، دیدم فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است. دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است. دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است. دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست.

نه، این‌ها همه هست و این همه فاطمه نیست. فاطمه، فاطمه است.


دکتر علی شریعتی


برچسب‌ها: دکتر شریعتی
نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۲/۰۵ساعت 15:14 توسط آدم برفی| |

اگر عشق نبود به کدامین بهانه ای می خندیدیم و می گریستیم؟ 

           

           کدام لحظه های ناب را اندیشه می کردیم؟ 

             

                            چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟ 

  

آری... 

 

بی گمان پیشتر از اینها مرده بودیم اگر عشق نبود ! 

 

                                                   « دکتر علی شریعتی »



برچسب‌ها: دکتر شریعتی
نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۲/۰۳ساعت 12:25 توسط آدم برفی| |

وقتی که دیگر نبود

                         من به بودنش نیازمند شدم.

وقتی که دیگر رفت

                          من به انتظار آمدنش نشستم.

وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد

                                                       من او را دوست داشتم.

وقتی او تمام کرد

                    من شروع کردم.

وقتی او تمام شد

                    من آغاز شدم.

و چه سخت است.

تنها متولد شدن

مثل تنها زندگی کردن است،

مثل تنها مردن !

                                                    «دکتر علی شریعتی»


برچسب‌ها: دکتر شریعتی
نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۲/۰۳ساعت 12:12 توسط آدم برفی| |

 

١ـ آناني که وقتی هستند، هستند و وقتی که نيستند هم نيستند.

عمده آدم‌ها حضورشان مبتنی به فيزيک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم مي‌شوند. بنابراين اينان تنها هويت جسمی دارند.

 

٢ـ آنانی که وقتی هستند، نيستند و وقتی که نيستند هم نيستند.

مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هويت‌شان را به ازای چيزی فانی واگذاشته‌اند. بی‌شخصيت‌اند و بی‌اعتبار. هرگز به چشم نمی‌آيند. مرده و زنده‌‌شان يکی است.

 

٣ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نيستند هم هستند.

آدم‌های معتبر و با شخصيت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثيرشان را می‌گذارند. کسانی که همواره به خاطر ما می‌مانند. دوستشان داريم و برايشان ارزش و احترام قائليم.

 

٤ـ آنانی که وقتی هستند، نيستند و وقتی که نيستند هستند.

شگفت‌انگيز‌ترين آدم‌ها.

در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه‌اند که ما نمي‌توانيم حضورشان را دريابيم. اما وقتی که از پيش ما مي‌روند نرم نرم آهسته آهسته درک مي‌کنيم، باز مي‌شناسيم، می فهميم که آنان چه بودند. چه می‌گفتند و چه می‌خواستند. ما هميشه عاشق اين آدم‌ها هستيم. هزار حرف داريم برايشان. اما وقتی در برابرشان قرار می‌گيريم قفل بر زبانمان مي‌زنند. اختيار از ما سلب مي‌شود. سکوت می‌کنيم و غرقه در حضور آنان مست می‌شويم و درست در زماني که می‌روند يادمان می‌آيد که چه حرف‌ها داشتيم و نگفتيم. شايد تعداد اين‌ها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.

 

دکتر علی شریعتی


برچسب‌ها: دکتر شریعتی
نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۲/۰۲ساعت 22:12 توسط آدم برفی| |


برچسب‌ها: دکتر شریعتی
لطفا برای دیدن ادامه مطلب اینجا کلیک کنید
نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۱/۱۰ساعت 2:10 توسط آدم برفی| |