بهترین اشعار برای تو که نیستی
به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی. به چه دل خوش کردی؟ تکاندن برف از شانه های آدم برفی
من سال هاست گریه نکردم، شما چطور؟ من سال هاست عاشق چشمی نبوده ام حالا نگاه کن منِ پر ادّعا چطور... بگذشتم از غرورم و با چشم های خیس ساکت نشسته ام که بفهمم تو را چطور... وصفت کنم الهه ی پنهان میان شعر شیطان بخوانمت؟ نه... فرشته؟ خدا چطور؟ این کوچه ها به غربتم اقرار می کنند اینها که دیده اند به دیوارها چطور.... هی فکر می کنم که چه شد عاشقت شدم؟ هی فکر می کنم که چرا؟ کِی؟ کجا؟ چطور؟ من سال هاست گریه نکردم، شما چطور؟ من سال هاست عاشق چشمی نبوده ام حالا نگاه کن منِ پر ادّعا چطور... بگذشتم از غرورم و با چشم های خیس ساکت نشسته ام که بفهمم تو را چطور... وصفت کنم الهه ی پنهان میان شعر شیطان بخوانمت؟ نه... فرشته؟ خدا چطور؟ این کوچه ها به غربتم اقرار می کنند اینها که دیده اند به دیوارها چطور.... هی فکر می کنم که چه شد عاشقت شدم؟ هی فکر می کنم که چرا؟ کِی؟ کجا؟ چطور؟ مجید ترکابادی
مجید ترکابادی
برچسبها: مجید ترکابادی
برچسبها: مجید ترکابادی